بدون عنوان
نیمای عزیزتر از جانم سه ماهگیت مبارک
نمیدونم چی بنویسم که بیانگر احساسم باشه یه احساس پاک و خالص .برای همیشه دوست دارم و به خاطر داشتنت هر روز خدارو شکر میکنم.
پسرم هر روز داره شیرین تر میشه و توجه بیشتری نسبت به محیط اطرافش نشون میده.هر موقع مقابل استیکر بره ناقلا قرار میگیره لبخند میزنه و کلی ذوق میکنه از خودش صدا در میاره .وقتی بابا بلندش میکنه تا هواپیمای روی کمدش و ببینه خوشش میاد و وقتی پایین میاد همچنان سرش و بالا نگه میداره و ازش چشم بر نمیداره .با کمک من جغجغش و دستش میگیره و تکونش میده و البته تی وی هم میبینه . چنگی به محیط اطرافش میزنه و اگه هدفدار باشه گاهی با موفقیت هم رو به رو میشه ومیتونه گلدون تزيینی روی یخچال رو سرنگون کنه . وقتی چیزی نظرش رو جلب میکنه تلاش میکنه تا هر دو دستش رو به طرفش ببره و کلی دست و پا میزنه .وقتی زیر گلوش صدا در میارم کلی خوشش میادو لبخند خوشگل میزنه وتلاش میکنه باهم حرف بزنه و صداهای بلند در میاره .وقتی دستم و روی سینم میزنم و میگم تو جیگر منی ذوق میکنه و اون وقته که من واقعا می خوام بخورمش در ضمن پسرم با عکس خودش کلی حال میکنهخلاصه پسرم هر روز داره بزرگتر میشه وکارهای جدیدی یاد میگیره والبته خوشگل تر
چند تا عکس تا سه ماهگی پسرم رو در ادامه مطلب میذارم
پسرم در حال تماشای هواپیما .قربون اون خنده های خوشگلت برم مامان
پسرم داره لوستر نگاه می کنه. الاهی دورت بگردم
تو عزیز دلمی
جیگر منی
خوشگل منی
عشق منی
گل پسرم در خواب ناز
اینم کلاهی که خاله جون برای جیگرم بافته